یادم رفته بود این رو براتون بگم که من دوباره مشاوره رفتن رو شروع کرده ام و اون بار در باب

اتفاق ناخوشایند و مشکلات دیگه ام و اینبار برای بهترشدن روابطم با مادرم.

امروز 1خرداد هست(زمان از دستم در رفته نمیدونستم امروز چند شنبه هست)و دقیقا6روزه دیگه

نوبت دارم و باید تلاش ها و کارهایی که انجام دادم رو برا دکترم شرح بدم

اما هیچ تغییری احساس نکردمنمیدونم الان دوروز میشه که بهتر باهام حرف میزنه

رفتار میکنه حتی گاهی وقتا ازم نظر میخواد!!!چیزی که اصلا تو ذاتش نبود.

شاید دارم جواب میگیرم.اما من تلاش آنچنانی نکردم 

اخه حس و حالشو ندارم دیگهگاهی وقتا تلاشمو میکنم و باهاش حرف میزنم اما باهمون برخورد 

رو به سرد مواجه میشم.نمیدونم واقعا چشهشخصیت گنگی داره و امیدوارم هرچی که هست خوب بشه

دارم سعیمو میکنم که مطابق حرف های روانشناسم پیش برم تا شاید جواب بگیرم:))

دوس دارم زود این جلسه مشاورم بیاد باهاش حرف بزنمانقدر حس خوبی بهم موقع حرف زدن

باهاش بهم دست میده که حد نداره و و وقتی میام بیرون حالم خیلی بهتره.

اصولا میام بیرون یا حالم خیلی خوبه یا حیلی بد




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دلنوشته واردات کالا از چین و ترخیص کالا نرم افزار شیراز Steve فعالیت های روزانه آموزشی کلاس 7/3 اخبار تکنولوژي هیات فوتبال شهرستان سیرجان Scott سولدوز صنعت آذربایجان