انقدر بی حوصله و بیحال هستم که حوصله اسم گذاشتن برای نوشته ام رو ندارم

و ترجیح میدم بدون فکر و بی اساس نوشتم باشه

امتحانات ترمم ازفردا شروع میشه و حوصله خوندن ندارمم.هوووف

امسال آخرین سال هست و سرنوشتم امسال طی همین چندماه اخیر مشخص 

میشهاما من انگاری انگیزه هامو ازدست دادممخصوصا امروز که اصلا حال روحی مناسبی ندارم 

و همش بی حال و کسلم و مدام باید اخم کردن های اون مامان که نمیشه اسمشو گذاشت رو باید نگاه و تحمل کنم 

و وقتی چشمم بهش میخوره کل سیستم اعصابم بهم میریزهامروز یگانه(دوستم)پیشم بودهم دوستمه

هم فامیلمونه و هم سن و سالیم و چندساله که باهم دوستیم و امروز مثلا اومد که باهم درس بخونیم اما سر

و تهشو بزنیم دو صفحه درس خوندیماون که دلش میخواست بخونه من حوصله خوندن نداشتم و بیخیال

بودم.امروزم که با نرگس بحثم شد و ولشش:((

روز خوبی نبود امروز و احتمالا فردا صبح برم کتابخونه،، بهترازاینه که فضای خفه ی این خونه رو تحمل کنم

احتمالا اونجوری تمرکزم بیشتر است و راحت تر میتونم درسمو بخونم و ازاون راه به مدرسه هم برم



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بلاگ کوثر بریهی نژاد دریا کامپیوتر تركشهاي روح خدمات فرهنگي و کامپيوتري قائم رايانه بانک سوال دبستان گرمه maiden^-^ayda اتاقی از آن خود Arii chinanet.parsablog.com